دستمال کهنهای که در دست دارد، بچهای که در آغوشش است و ظاهری نامرتب و سراسیمه، گوشهای از سیمای یک زن متکدی در حین پاک کردن شیشههای یک ماشین برای کسب درآمد است.
علاوه بر این زنان، کودکان آنها نیز از مادر همین روش را یاد گرفته و در کنار او یا برای کمک به او به این کار اقدام میکنند. کاری که هم برای خود آنها و هم برای کسانی که شاهد آنها هستند، منظره خوشایندی ایجاد نمیکند. گاهی آنها برای اینکه کارشان گدایی خوانده نشود، مقداری خوراکی یا دستمال کاغذی به دست میگیرند و از دیگران عاجزانه تقاضای خرید میکنند تا به قول خودشان نان حلالی داشته باشند. آیا واقعا راه دیگری برای درآمدزایی وجود ندارد؟ گرچه شاید پاسخ این سوال برای کودکان اندکی دشوار باشد یا جوابی منفی داشته باشد اما برای یک زن توانمند که هم جسم سالم و هم روح و روان سالمی دارد، مشخصا بهگونهای دیگر خواهد بود. موضوع مهم در این رابطه این است که در قانون جمهوری اسلامی ایران تکدیگری جرم است؛ اکثرا متکدیان به دلیل نیاز گدایی نمیکنند بلکه به دلیل نبودن موقعیت کار، بیمهارتی ودر مواردی هم درآمدهای زیاد آن به سمت این کار میروند مثلا به گفته برخی مسئولان متکدیان تهرانی بهطور متوسط بین 3 تا 7 میلیون تومان در ماه درآمد دارند که به علت کمکهای دلسوزانه مردم تعداد آنها در حال افزایش است. مدیریت شهری روزانه 100 تا 150 گدا را از سطح شهر جمعآوری میکند که از این تعداد 50 درصدشان اصلا فقیر نیستند، 35 درصد بهصورت خانوادگی و عمدتا از بیگانگان هستند و کمتر از 15 درصد این افراد واقعا فقیر هستند.
نسرین فقیهی در این رابطه با اشاره به چگونگی رسیدگی به وضعیت معیشت متکدیان زن و کودک و اینکه وجود این قشر در جامعه چه مشکلات اجتماعی و اقتصادی به همراه دارد، میگوید: تکدیگری در کلیه جوامع امری است ناپسند است و چهره خیابانها و شهرها را برهم میزند و اینکه افرادی به این شکل چه نیازمند و چه سودجو در خیابانها و شهرمان پراکنده هستند و عواطف افراد جامعه را هدف قرار میدهند، حسی بسیار منفی را در وجود همه ما پدید میآورد.
شاید در اکثر مواقع به اینکه آیا واقعا نیازمند هستند یا خیر فکر نکرده و کمک خود را دریغ نمیکنیم که البته بعد از آن، این اندیشه به ذهنمان راه مییابد که چرا دولت و مسئولان برنامه ویژهای برای این منظور ترتیب نمیدهند؟
وی ادامه میدهد: در میان متکدیان زنان و کودکانی هستند که براساس اجبار و برای گذران زندگی در خیابانها هستند و در برخی موارد چون بدسرپرست یا بیسرپرست یا اینکه دچار معلولیت نیز هستند، تن به چنین اموری میدهند؛ چهبسا جان و عفت و شرف آنها نیز مورد حمله قرار گیرد. در چنین مواردی دولت باید به کمک مددکاران اجتماعی، روانشناسان و بهویژه بهزیستی این افراد را از میان جمع زیاد متکدیان شناسایی کرده و از آنها در پناهگاههایی خاص حمایت و به فراخور توانایی و حال آنها ایجاد شغل کند تا عزت بشریای که اسلام بر آن تاکید فراوان داشته نیز حفظ شود.
همچنین فقیهی در پاسخ به این سوال که دولت و مسئولان چگونه باید با این مشکل مقابله کنند؟ میگوید: ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم؛ گروههای متعددی پدید آمدهاند که درحال کمکرسانی و امداد به نیازمندان هستند پس چرا هنوز افراد سودجو در قالب یک متکدی با ترفندهای ویژه میتوانند با کریه کردن چهره جامعه به فعالیت خود ادامه دهند؟
این افراد باید شناسایی و از سطح جامعه پاک شوند، امنیت در اجتماع باوجود چنین مواردی از بین خواهد رفت و سطح درآمدی که اینگونه افراد به خود اختصاص دادهاند نیز قابل شمارش و اندازهگیری نیست که این امر در یک جامعه اسلامی با اصول شرع و آیین بشریت در منافات کامل است. تکدیگری همچنین برای اشتغالزایی مانع ایجاد خواهد کرد چراکه این کار مانع از رغبت شاغل شدن یا شروع یک کار که نیاز به تخصص و تلاش دارد، خواهد شد.
به گفته برخی کارشناسان شرایط اقتصادی، وضعیت برخی از مردم بهویژه زاغهنشینها را بدتر کرده و آنها را به سمت کارهایی چون گدایی کردن از این و آن وامیدارد. به نظر برخی هم این موضوع ریشه در مسائل روانی یعنی عادت فرد به این کار بدون اینکه واقعا از نظر مادی نیازی به این کار داشته باشند، دارد. برخی هم بر این باورند که از این راه درآمدهای زیادی به جیب متکدیان میرسد. موضوع بحث حاضر گدایی زنان و دخترانی است که دل جامعه از دیدن آن بهدرد میآید.به گفته کارشناسان این کار نه بیمهای دارد نه آینده شغلیای و نه جایگاه اجتماعی و فرهنگیای. کاری است که از قدیمالایام مذموم بوده است. باید پرسید چه چیزی آنها را وادار به این کار میکند؟پاسخ را از یکی از متکدیان میپرسیم؟ سارا 17 سال دارد و با مادرش زندگی میکند و به گفته وی چندین سال است که مادرش بیمار است. وی میگوید: بهدلیل اینکه خرج و هزینه زندگی خانوادهام را تامین میکنم، این کار را انجام میدهم.
او به نداشتن اقوام یا خویشی که از آنها حمایت مالی کند، اشاره میکند و میگوید: من و مادرم کسی را برای حمایت از خود نداریم سازمانهای حمایتی نیز مبلغ ناچیزی پرداخت میکنند که برای امور زندگی ما کافی نیست. وضعیت معیشتی، مسکن و پوشاک ما خیلی نامناسب است و به این کار مجبورم البته مادرم از من تقاضای این کار را دارد. به گفته کارشناسان اکثر کودکان گدا توسط عدهای مجبور به این کار میشوند و برای آنها درآمدزایی میکنند بدون اینکه خود تمایلی به آن داشته باشند. برخی هم توسط کسانی که مخارج آنها را تامین میکنند، از این راه پول به دست میآورند.
اما بههرترتیب دیدن این افراد موجی از انرژیها و احساسات منفی را به همراه دارد و شاید آرزوی بسیاری حذف این قشر از سطح شهر باشد که البته بسیاری از مسئولان برای عملیاتی کردن آن تلاشهایی کردند و حتی دستور رئیسجمهوری هم نتوانست این موضوع را حل کند.به اعتقاد کارشناسان دولت، شورای شهر و شهرداری در قبال مبارزه با این مساله باید بهطور جد پیگیر باشند چراکه بسیاری از جرمها و مسائل سوءاجتماعی به وجود این قشر برمیگردد همچنین این موضوع بر بازار کار کشور و اقتصاد بدین صورت که عدهای را از کار و تلاش بازمیدارد،تاثیر منفی میگذارد.